یک زوج جوان برای ادامه تحصیل و گرفتن دکترا عازم کشوری اروپایی شدند. در آنجا پسر کوچکشان را در یک مدرسه ثبت نام کردند تا او هم ادامه تحصیلش را در سیستم آموزش این کشور تجربه کند.

روز اوّل که پسر از مدرسه برگشت، پدر از او پرسید: پسرم تعریف کن ببینم امروز در مدرسه چی یاد گرفتی؟ 

پسر جواب داد: امروز درباره خطرات سیگار کشیدن به ما گفتند، خانم معلّم برایمان یک کتاب قصّه خواند و یک کاردستی هم درست کردیم. 

پدر پرسید: ریاضی و علوم نخواندید؟ 

پسر گفت: نه.

روز دوّم دوباره وقتی پسر از مدرسه برگشت پدر سؤال خودش را تکرار کرد. 

پسر جواب داد: امروز نصف روز را ورزش کردیم، یاد گرفتیم که چطور اعتماد به نفسمان را از دست ندهیم، و زنگ آخر هم به کتابخانه رفتیم و به ما یاد دادند که از کتاب های آنجا چطور استفاده کنیم.

ادامه مطلب

داستان کوتاه پرسش درست

داستان کوتاه دیدن خدا

داستان کوتاه داروی جدید

داستان کوتاه پدر و پسر

داستان کوتاه تحصیل در اروپا

داستان کوتاه پسرک و خدا

داستان کوتاه پول ناهار

یک ,مدرسه ,یاد ,روز ,هم ,پدر ,پسر از ,را در ,جواب داد ,پسر جواب ,از مدرسه

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

delijan اینجا همه چی هست roudkhanehimaht دانلود گلچین جدیدتربن ها و بهترین ها matin2121 بولتن اطلاع رسانی کتابخانه توحید تهران دست نوشته های بچه مثبت/مهرداد مدیر اجرایی صنعت حمل و نقل ریلی اریا ویت بانکداری ایرانی